« باز کن پنجره را »رو به يک جاده ي باران خورده .
باغ را زمزمه کنو بگوپونه ها مي دانند عشق در دهکده ي احساسش بي ريا مي رويد .
« باز کن پنجره را »سبد ِ پر گل ِ رويا ها راروي دوشت بگذار .
« باز کن پنجره را »و ببينپيچکي تا خدا مي پيچد .
آنطرف تر جنگل مي شکوفد آرام .
- با سلام ِ گل ِ سرخ« باز کن پنجره را »دل ِ تو تنها نيست . ( مريم يزداني )