
آنگاه زني كه كودكي در آغوش داشت گفت
اي پيامبر با ما از فرزندان سخن بگو.
و او گفت :
فرزندانِ شما فرزندان ِشما نيستند.
آن ها پسرها و دختران ِخواهشي هستند كه
زندگي به خويش دارد.
آن ها به واسطه ي شما مي آيند ،اما نه از شما ،
و با آن كه با شما هستند ،اما از آنِ شما نيستند .
شما مي توانيد مهرِ خود را به آنها بدهيد،
اما نه انديشه هايِ خود را ،
زيرا كه آنها انديشه هاي خود را دارند.
شما مي توانيد تنِ آنها را در خانه نگاه داريد ، اما نه روحشان را ،
زيرا كه روح ِآنها درخانه ي فرداست ،كه شما را
به آن راه نيست ، حتي در خواب.
شما مي توانيد بكوشيد تا مانندِ آنها باشيد ،
اما مكوشيد تا آنها را مانندِ خود سازيد.
زيرا كه زندگي واپس نمي دهد و در بندِ ديروز نمي ماند.
شما كماني هستيد كه فرزندتان مانندِ تيرِ زنده اي از چله ي آن
بيرون مي جهد.
كمانگير است كه هدف را در مسيرِ نامتناهي مي بيند ،و اوست
كه با قدرتِ خود شما را خم مي كند تا تيرِ او را تيز پر و دور رس
به پرواز در آوريد.
بگذاريد كه خم شدنِ شما در دستِ كمانگير از روي شادي باشد؛
$("div.commhtm img").each(function () {
if ($(this).attr("em") != null) {
$(this).attr("src","http://www.parsiblog.com/Images/Emotions/"+$(this).attr("em")+".gif");
}
});